برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
لحظه ی وصل رسیده ست خدا رحم کند
نفس روضه بریده ست خدا رحم کند
تویی آن شاپرکِ ناز که بین راهت
دشمنت تار ،تنیده ست خدا رحم کند
ادامه مطلب ...عموی قافله
جدال دشنه و دریایی از جوانمردی
خدا پناه تو باشد؛ برو که برگردی
برو به سمت نگاه فرات با لب خشک
آهای سبزترین آیه ی جوانمردی
ادامه مطلب ...برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است
نازها از پسر خویش کشیدن سخت است
سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم
ورنه کار از کمر خویش کشیدن سخت است
ادامه مطلب ...برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
همین که دو تایی به میدان رسیدند
روی دست خورشید،شش ماه دیدند
به والله کارش علی اکبری بود
اگر چه علی اصغرش آفریدند
ادامه مطلب ...
برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
این مرد کیست لاله ی پرپر می آورد
تا خیمه هاش اکبر دیگر می آورد
دارد گلی که طعم عسل را چشیده است
از ازدحام تیغ و سپر در می آورد
ادامه مطلب ...برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تو تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم اینهمه تنها ببینمت
وقتی که چله چله کمان تیر می کشد
ادامه مطلب ...برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
چه وداعی چقدر جانسوز است
کربلا کرب والبکاء شده است
مادری پشت پرده ی خیمه
دست بر دامن دعا شده است
ادامه مطلب ...برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی
شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی من ازتاریکی شب های این ویرانه می
ترسم تو را آورده ام خورشید تابان خودم
باشی
برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
گرد و خاکی ز دور پیدا بود کاروانی ز نور پیدا بود کعبه هایی روان ز سمت حجاز همه ی روشنی دنیا بود
برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد
با شکوه آمده و بی کس و بی یار نشد
حال و روز منِ آواره تماشا دارد
تکیه گاهم بجز این گوشۀ دیوار نشد
ادامه مطلب ...